مجله اتاقک




   مجله اتاقک


   مجله الکترونیکی اتاقک
موضوعات مطالب
نويسندگان سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها: 17


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




g.o.o.g.l.e..p.a.r.a.z.i.t

آگاهی ها

power By: otaghack-site.tk

درباره ما

ایمیل مجله : otaghack@gmail.com otaghack@yahoo.com
لينك

کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله

تبادل لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجله الکترونیکی اتاقک و آدرس otaghack-site.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
لینکها
» پرونده بررسی ترانه امروز 2 - افشین مقدم

 

 

در ادامه پرونده «ترانه امروز» که در آن در قالب یادداشت ها و گفتگوهایی از ترانه سرایان و منتقدین  به بررسی مشکلات و معضلات ترانه و ترانه سرایان می پردازیم گفتگویی با افشین مقدم انجام دادیم تا با توجه به سابقه درخشانش در ترانه سرایی ، توانایی اش در سرایش در ژانرهای مختلف و موفق بودن بیشتر کارهایش با پاسخ دادن به سوالات، ما را در به نتیجه رساندن این پرونده یاری کند.

بعد از گفتگوی سعید امیراصلانی این دومین گفتگو از پرونده ترانه امروز است . ترانه سرایان و منقدین مطرحی در این پرونده با ما همکاری داشته اند که در آینده مقالات و گفتگوهای ایشان را خواهید خواند.

 


آسيب ترانه هاي ذهني؟
منظور از ترانه ذهنی ، ترانه ایست که از فنون شاعری برای ایجاد تخیل که یکی از ارکان مهم شعریت بخشیدن به کلام هست استفاده می کند استفاده از فنونی نظیر حس آمیزی استفاده از ترکیبات اضافی ، استعاری ، و غیره... اگرچه تشبیهات و استعارات و ترکیب سازیهای انچنانی تخیل ایجاد می کنند اما استنفاده بی رویه از فنون شعری در ژانر ترانه عاطفه را که به اعتقاد من باید بزرگترین رکن ترانه دانست کمرنگ می کنند مخاطب در ارتباط با ترانه ابتدا به ساکن باید درگیر عاطفه اثر شود نه تکنیک و تخیل، تکنیک و تخیل در ترانه باید در خدمت عاطفه باشد

آسيب ترانه هاي عيني؟
ترانه عینی یعنی ترانه ای که بی واسطه از فنون شاعری با مخاطب ارتباط برقرار می کند و بزرگترین اسیبش این است که عده ای فکر می کنند منظور از ترانه عینی یعنی ترانه ای صرفا ساده و همه فهم ... اگر این چنین باشد همه از پس سرودن ترانه عینی بر می آیند و دیگر امضایی برای کسی باقی نمی ماند منظور از ترانه عینی ترانه ساده ایست که به سهل و ممتنع برسد یعنی در عین حال که همه فهم هست به ذهن هرکسی هم نرسد و هرکس توانایی سرودنش را ندارد و بسیار بسیار سخت تر از ترانه ذهنی است به این دلیل که در ترانه ذهنی علاوه بر عنصر عاطفه در بسیاری از موارد تخیل و فنون شاعری آبشن ها ی ترانه سرا را در انتخاب واژه و تصویر بالا می برند و او در انتخاب اینکه در مصرع بعدی و کلمه بعدی از چه چیزی استفاده کند دستش بازتر است در حالی که در ترانه عینی و سهل و ممتنع شما فقط یک انتخاب دارید اگر درست عمل کنید ساختمان درست شکل می گیرد اگرنه فقط یک ترانه ساده و بی تکنیک و فاقد ارزشهای هنری و حسی و عاطفی سروده اید

 


تاثير عدم مطالعه و نداشتن سواد ادبي بر روي كليت جريان ترانه نويسي؟
به اعتقاد من ترانه سرایی قبل از سواد و مطالعه ژن می خواهد باید ابتدا به صورت ژنتیکی ترانه سرا باشیم تا بعد با مطالعه و کوشش این استعداد خدادادی را بسط و گسترش دهیم
خیلی ها هستند بسیار با سواد هستند اما از حداکثر مطالعاتی که دارند نمی توانند حداقل ترین استفاده را در ترانه سرایی داشته باشند و در خلق لحظات استثنایی در ترانه ناکام می مانند اما ترانه سرای باهوش که ژن ترانه سرایی در وجودش هست از حدااقل ترین دانسته ها حداکثر ترین استفاده را می کند و خوب می تواند لحظات بی بدیل در ترانه خلق کند روی هوش و ژن تاکید می کنم چون مطالعه بیش از حد و دانستن فلسفه و منطق و غیره ترانه سرایی را که ذاتا ترانه سرانیست به دست انداز می اندازد زیرا فکر می کند هر چیزی را که می داند باید روی کاغد بیارود به همین خاطر باور پذیر نمی شود و اثر تصنعی خلق می شود اما کسی که ذاتا ترانه سرا هست دانسته هایش درونی می شوند و بی آنکه از قبل طراحی داشته باشد روی کاغد قرار می گیرند به همین خاطر خیلی واقعی در می آید

در مسير جريان ها ، كليشه و موج بازار نوشتن؟
متاسفانه چون وضعیت موسیقی پاپ در کشور ما وضعیت پادر هوایی ست نمی توان از عوامل تولید کننده ان انتظاری جز این داشت وقتی بیمه ای وجود ندارد وقتی حتی در این جامعه موسیقی و هنر هنوز به عنوان یک شغل پذیرفته نمی شود چه انتظاری از کسی داشته باشیم هنرمند از اجتماع سرخورده می شود چون هنرش را شغل نمی داند و بی انکه خود بداند در صدد تصفیه حساب شخصی با مخاطب بر می آید فقط به تولید و در آوردن پول فکر می کند و به نوعی از همان مردمی که روزی برای هنرش احترام قائل نبودند با فروش آثار کلیشه ای و مبتذل انتقام می گیرد و اینجاست که هنرمند به این فکر نمی کند که دغدغه اش چیست تا آن را خلق کند به این فکر می کند که الان چه چیزی مد است بعد از ترانه الکی 90 درصد پیشنهاداتی که برای سرودن ترانه به من می شد در راستای موفقیت ترانه الکی بود و همه چنین شعری از من می خواستند در حالی که خودشان فرسنگها با سیاوش قمیشی فاصله داشتند و این روزها بعد از موفقیت ترانه همدم با صدای معین تمام پیشنهادها در این راستا است و این چنین است که کلیشه بوجود می آید


معضل دستمزد ترانه سراها و مشكلات ترانه سراها از اين نظر؟
وقتی شهرت ندارید دیگران برای شما قیمت تعیین می کنند حتی خیلی جاها شما را فاقد قیمت می دانند!!! وقتی شهرت پیدا کردید این شما هستید که قیمت تعیین می کنید این یعنی اینکه این روزها همه دنبال اسم ترانه سرا هستند بابت سرودن یک ترانه متوسط به من 1 میلیون پرداخت می کنند اما ترانه ای به مراتب قوی تر از اینی که امروز می گویم تا دیروز حاضر نبودند نصف این مبلغ را هم بابتش پرداخت کنند می خواهم بگویم خود شما هستید که سیاست گذاری می کنید گاهی با سیاست گذاری غلط قبل از دوران شهرت حقتان خورده می شود و گاهی با سیاست گذاری درست در دوران شهرت بیشتر از انچه که استحقاقش را دارید منتفع می شوید ،متاسفانه به علت باج دادن و عدم اعتماد به نفس و رفتار غیر حرفه ای عده ای از همکاران ترانه سرا، بازار به سمتی رفته است که ترانه سرا از حق کمتری نسبت به سایر عوامل تولید برخوردار است برخلاف تمام دنیاکه مردم بیشتر ریتم وملودی را حفظ می کنند در ایران به علت علاقه مخاطب به کلام بیشتر شعر را حفظ می کنند پس کلام در موفقیت یک اثر موسیقی نقش تعیین کنند ه ای دارد مردم اکثرا فرق یک شعر خوب و بد را به خوبی متوجه می شوند ولی تفاوت یک اهنگ بد و خوب را چندان متوجه نمی شوند گاهی خواننده ها برای تولید یک اهنگ 5 میلیون هزینه می کنند اما وقتی من به عنوان یک ترانه سرا بابت سرودن ترانه 1 میلیون پیشنهاد می کنم به چانه زنی می پردازند یعنی هیچ کس برای کلام و هنر ترانه سرایی احترام قائل نیست یک خواننده با فروش سی دی و بلیت های کنسرت و جذب اسپانسر و خیلی ها با رفتن به مجالس عروسی و جشنها از هزار راه پول در می اورند اما ترانه سرا چون کپی رایت وجود ندارد فقط یکبار از فروش ترانه اش مبلغی دریافت می کند ولی یک خواننده بارها می تواند از یک اهنگ کسب در امد کند امیدوارم روزی برسد که هنر ترانه سرایی جدی گرفته شود و ترانه سراهای خوب به انچه استحقاق دارند برسند


بحثي كه مدتي است بر سر زبان ها افتاده (ابتذال در ترانه فارسي)

این ظرفیت موسیقی پاپ و سطح سلیقه ی مخاطب فارسی است ...


معتقدید ترانه یک متن است اگر متن است آیا یک متن مستقل است یا وابسته؟
ترانه یک هنر وابسته است ترانه روی کاغد و در کتاب عنوان ترانه پیدا نمی کند وفقط یک شعر محاوره است در کار ترانه سرایی رندُم وجود ندارد عده ای اعتقاد دارند با چاپ کتابهای ترانه قبل از اجرا می توان موقعیت خود را به عنوان ترانه سرا تثبیت کرد و بی نیاز از اجرا بود و خود را اصحاب ترانه دانست که تفکر غلطی است این تفکر عموما بین سالهای 76 تا 83 که موسیقی پاپ بعد از 20 سال حیات دوباره پیدا کرد و ترانه سرایی شکل امروزی به خود نگرفته بود جواب می داد و این اثار به قول خالقین آن پیشنهادی برای اجرا بودند ترانه سرای حرفه ای کسی است که متناسب با سبک و استایل خواننده و اهنگ ترانه می نویسد در عین اینکه امضاء دارد و خود را رعایت می کند می داند برای چه صدایی چه ترانه ای بنویسد به همین خاطر گفتم رندُم وجود ندارد رندِم یعنی اینکه شما کتابی چاپ می کنید که 200 ترانه در آن نوشته اید و خود نمی دانید چه سرنوشتی پیدا می کنند و چه ترانه ای را برای چه اجرایی نوشته اید شما اگر کل آثار ایرج جنتی عطایی ، شهیار قنبری ، اردلان سرفراز و زویا زاکاریان را در عرض 40 سال ترانه سرایی روی هم جمع کنید بعید می دانم به رقم 1200 ترانه برای 4 ترانه سرای مطرح در عرض 40 سال برسید چون رندُمی وجود نداشته است اما امروزه ترانه سرایانی داریم که در عرض 10 سال یک تنه بالغ بر 1200 ترانه سروده اند مثل خانم حیدر زاده، در دهه پنجاه ترانه سراهای خوب در کنار اهنگسازان خوب ترانه و آهنگ را با هم پیش می بردند و بعد از خلق اهنگ تصمیم می گرفتند ان را با چه صدایی به اجرا در بیاورند کاری که امروز می دانم دو یا سه ترانه سراهستند که به همین شیوه کار می کنند اما چون تیمهای موسیقی خاصی در داخل کشور وجود ندارد شاید به همین دلیل است که عده ای به سمت چاپ مجموعه اشعار محاوره خود روی می آورند و روی ان عنوان ترانه می گذارند ... ! ما با تعریف سروکار داریم من برای چاپ مجموعه شعر محاوره احترام بسیار زیادی قائل هستم ولی به هیچ این آثار عنوان ترانه پیدا نمی کنند مگر اینکه به اجرا در بیایند به همین خاطر چون کلام وقتی با موسیقی تلفیق شود عنوان ترانه پیدا می کند اعتقاد دارم ترانه یک هنر وابسته است


موسیقی امروز ایران جلوتر حرکت می کند یا ترانه ی امروز؟
صد در صد کلام سرعت بیشتر ی دارد ما در عرصه کلام به استایل های جدیدی رسیده ایم که در موسیقی فرسنگها با آن فاصله داریم


در میان محافل ادبی فعلاً ترانه رونق بیشتری دارد تا باقی صورت های شعری ، به اعتقاد شما این پایدار خواهد بود؟
فعلا که نزدیک به یک دهه پایدار بوده است البته صورت باقی مانده ولی فکر می کنم ماهیت به سمت دیگری رفته است قرار بود انجمنهای تخصصی ترانه مقر و پایگاهی برای ترانه سرایان حرفه ای باشد که در جریان مارکتینگ تاثیر گذار هستند متاسفانه به علت سیاست گذاری غلط اداره کنند گان این جلسات ترانه سرایان حرفه ای در این جلسات مهجور هستند یا حضور پیدا نمی کنند و میکرفون و تریبون در دست جناحی ست که کوچکترین سهمی در تولید ندارند و به نوعی اصلا این ژانر را نمی شناسند در نقدهایی که صورت می گیرد عده ای در صدد هستند با استفاده از قوانین شعری و اصول نقد ادبی ترانه را آسیب شناسی و نقد کنند که فرسنگها از روح ترانه فاصله دارد

چرا در ترانه به اندازه ی شعر سپید یا سنتی تئوریسین یا منتقد نداریم؟
ترانه را کسی می تواند به درستی نقد کند که حرفه ای این کار باشد مثلا بداند کلام در اجرا چه نقشی می پذیرد در اجرا هست که ترانه سرا متوجه اشتباهات زبانی خود می شود می فهمد ستیز آوایی چگونه خوانند ه را به لکنت می اندازد در کنسرتهاست که در کنار آهنگساز و خواننده می فهمد وقتی مخاطبی که 50 هزار تومان بلیت تهیه کرده نیامده تا سراسر یک کنسرت تفکر کند! وقتی ترجیع بند ترانه ای درست نوشته شود و 3000 نفر با هم ترانه را می خوانند درست عمل کرد ه اید  اگر ترانه ای را در جلسه ترانه بخوانید و 300 نفر شما را بکوبند اهیمتی ندارد وقتی در بیرون از چهارچوب جلسات ترانه 1 میلیون مخاطب دارید ترانه را منقدین ماندگار نمی کنند ترانه را مردم ماندگار می کنند ترانه سرای خوب برای رضایت منتقدین ترانه نمی نویسد برای دل مردم ترانه می نویسد این روزها اکثر کسانی که در جلسات شعر و ترانه توهم منتقد بودن دارند کسانی هستند در دنیای شعر و ترانه به جایگاه مناسبی دست پیدا نکرده اند و انتقام خود را از ترانه و ترانه سراهای مطرح می گیرند به همین علت چون حرفه ای این کار نیستند نمی توانند حتی تئورسین خوبی باشند چون در مقام حرف ترانه ان چیزی است که انها رویایش را دارند ولی در عمل اتفاقی  می افتد که انها تجربه اش راندارند و چون تخصصی برای نقد ندارند ترانه و ترانه سرا را متهم به بی سوادی و اراجیف گویی می کنند ترانه را ترانه سرای حرفه ای باید نقد کند و به دلایلی که گفتم این دست از ترانه سراهای حرفه ای کمتر در این جلسات شرکت می کنند به همین خاطر احساس می شود منتقد و تئورسین ترانه نداریم


موانع و آسیب های پیش روی ترانه ی امروز چیست؟
فکر می کنم ما در مرحله آزمون و خطا هستیم مخاطب فارسی به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست ذائقه مخاطب به سرعت در حال تغییر است هیچ بعید نیست کسانی که امروز بابت سرودن ترانه ای مثل همدم مرا تشویق می کنند فردا مرا نکوبند یعنی هیچ ثباتی وجود ندارد مرکز موسیقی خود یکی از دلایل گسترش دادن این بی ثباتی ست وقتی در جایی به اسم مرکز موسیقی و شورای شعر در طبق دوم شعر مجوز می گیرد و در طبقه پنج رد می شود و در طبقه هفتم دوباره مجوز می گیرد مشخص است سیاستگذاران وقتی خود امضای خود را قبول ندارند ترانه و ترانه سرایی آب در هاون کوبیدن است


پیش بینیتان از آینده ی ترانه ی فارسی چیست؟
در دهه 50 همه چیز خوب بود در دهه ما همه چیز بد است آینده را هم نمی دانم مقاله ای خواندم به اسم اثر پروانه ای در آن مقاله نویسنده می گفت اگر پروانه ای در کالیفرنیا پرواز کند روی سیستم تاثیر می گذارد و ممکن است در جای دیگری گردباد تولید شود در جامعه ای که این همه طی این سالها انرژی منفی وجود دارد سیاست مشکل دارد ، فرهنگ مشکل دارد  اجتماع مشکل پیدا می کند، در چنین شرایطی موسیقی خوب نمی شنوید ، ترانه خوب نمی شنوید و فیلم خوب نمی بینید ممکن است حرکتهای جسته گریخته ای صورت بگیرد اما تداوم ندارد و پیوسته نیست در حالی که در دهه پنجاه دوبله ایران حرف اول را می زد ، فوتبال ایران در آسیا زبانزد بود ، سینمای کیمایی موج جدیدی راه انداخته بود، ظهور چهره هایی مثل شاملو ، سهراب ، اخوان ثالث و فروغ در ادبیات تاثیر گزار بود در چنین شرایطی بود که فرهاد بود و منفرد زاده بود و قنبری و جمعه خلق می شد و هفته خاکستری، فکر می کنم این روزها از آن روزهای با شکوه، از روزهای صادق هدایت از روزهای نیما یوشیج و دیگران تنها چیزی که برای نسل ما مانده، هفته های خاکستریست...! 

 

 

 

منبع:جوان ایرانی

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:ترانه امروز,افشین مقدم, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |

» عناوين آخرين مطالب